فضای فارسی رسانههای اجتماعی در اینترنت پر شده از حواشی مربوط به قراردادی که هنوز چیز خاصی از آن بیرون نیامده. برخی این قرارداد ۲۵ ساله با چین را یک ترکمانچای دیگر میخوانند و چند پست پایینتر دیگران آن را وطنفروشی قلمداد میکنند. برخی خواص هم برای آنکه از قافله عقب نمانند در پستهای اینستاگرامی و تلگرامی و جیکجیکهای تویتری بیانیههایی از آن چه ندیدهاند و نخواندهاند منتشر میکنند و هزاران نتیجه عجیب و غریب میگیرند. یکی، مثالهای تاریخی از بیوفایی روسها میزند و دیگری از پولپرست بودن چینیها.
اما واقعیت چیست؟ طبعاً تا زمانی که کل این قرارداد بیرون نیاید نباید در مورد آن دُرافشانی کرد اما چند نکته خارج از قرارداد که معمولاً در صحبتهای مخالفان و برخی از موافقان مغفول مانده را اینجا مینویسم:
- ایران به هر دلیلی در سالهای گذشته از بُعد اقتصادی منزوی شده. این چیزی نیست که بخواهیم آن را در لفافه بیان کنیم یا با بازیهای کلامی از سنگینی آن کم کنیم. برای خروج از این وضع سران این نظام تصمیم گرفتند تعهداتی در خصوص آنچه غرب با آن مشکل داشت بدهند تا کمی از تحریمها کم شود. اما نتیجهی این روند چه شد؟! ایران حتی بعد از خروج آمریکا تعهداتش را حفظ کرد و آمریکا با آنکه با افتخار از آن خارج شد، همچنان میکوشد از همان توافقنامه برای آسیب زدن به ایران استفاده کند.
- برخی میگویند ایران باید رفتار خود را تغییر دهد تا آمریکا کوتاه بیاید. از ایشان باید پرسید، اگر قرار است ما همانی بشویم که دیگران دوست دارند، پس برای چه انقلاب کردیم؟! چرا ما نباید بتوانیم هویت خودمان را (هر چه که هست، خوب یا بد) حفظ کنیم و در همان حال با دنیا ارتباط داشته باشیم؟ آمریکاییها در زبان رسمی و غیررسمی خود میگویند که ایران باید رفتار خود را در فلان حوزه و فلان حوزه تغییر دهد. آیا چین تابحال تهایش را مثل آمریکا به ایران حقنه کرده؟
- برخی فکر میکنند اگر ما همان پسر خوبی شویم که آمریکاییها میخواهند، همه چیز درست میشود. به این افراد باید عراق را نشان داد که برخی تحریمهایش تا یک دهه بعد از اشغال این کشور به دست تحریمگذار و اعدام دیکتاتور دیوانه همچنان ادامه داشت. حتی امروز هم آمریکا اجازه نمیدهد شرکتهای غیرآمریکایی در صنایع مختلف این کشور وارد شوند. عراق مظلوم به اندازهای به این شرکتها باج داده که با پول آن میتوانست یک کشور دیگر بسازد، اما این شرکتها هنوز حتی یک کار ساده، یعنی خودکفا کردن این کشور از واردات برق را به ثمر نرساندهاند. عراق ۱۷ سال است که در چنگال آمریکاست.
- چین قدرتی نوظهور است که بزرگترین دشمن این مرز و بوم از آن واهمه دارد. بستن قراردادی با چین که در آن حقوق هر دو طرف رعایت شود نه تنها کمک بزرگی به صنایع نیمهجان داخلی است و میتواند در کاهش رشد تورم اثرگذار باشد بلکه شاید کارتهای بازی ایرانیها در مواجهه با آمریکا را افزایش دهد. البته ورود به چنین قراردادی مومات مهمی هم دارد، از جمله اینکه چینیها باید مم به انتقال فناوری به ایران باشند.
- کشورها برای افزایش اقتدار خود وارد ائتلافها و قراردادهای منطقهای و بینالمللی میشوند. از آنجا که این قراردادها متضمن سرمایهگذاریها و خدمات متقابل میشود، در نتیجه منافع دو کشور را به هم گره میزند. یعنی در عرصههای بینالمللی از منافع یکدیگر دفاع میکنند. کشور ما به خاطر تحریمهای آمریکا علیه طرفهای ثالث از ورود به چنین قراردادهایی (دستکم در این ابعاد) محروم مانده. حال چرا باید پیشاپیش از ورود به قراردادی که میتواند متضمن منافع دو کشور باشد فرار کنیم.
- آمریکا، انگلیس، چین، روسیه و هیچ کشور دیگری عاشق چشم و ابروی ایران نیستند. همه به دنبال منافع خودشان هستند. آمریکایی که روزی محمد مصدق نخستوزیر وقت ایران به وعدههایش دل بسته بود، کودتایی در این کشور ترتیب داد که مردمان سادهدل ما فقط رویه آن را میبینند. در اسنادی که در ۲۰۱۳ منتشر شد، مشخص گردید کودتاچیان آمریکایی قصد داشتند در صورت شکست توطئه در پایتخت، قبایل و ایلات ایرانی را علیه حکومت مرکزی مسلح کنند و بشورانند تا جنگ داخلی در گیرد و بعدش هم خدا میداند که چه اتفاقاتی میافتاد. آیا استانهای نفتخیزمان اعلام استقلال میکردند؟! خدا میداند.
- تحلیل قابل قبولتری وجود دارد که میگوید چین به خاطر روابط اقتصادی هنگفتی که با آمریکا دارد بالاخره ایران را رها خواهد کرد و در این قرارداد هم مانند آنچه در پارس جنوبی با ما کرد، باز هم ایران را ترک میکند. در واقع ایشان به درستی بر این باورند که ما هم در اذهان تگذاران چینی، حکم کارتهای بازی در عرصة بینالمللی را داریم. اما باید به این نکته هم توجه کرد که چین و قراردادی که ما میخواهیم با آن ببندیم نیز میتواند حکم کارت بازی ما با آمریکاییها را داشته باشد.
- امضای این قرارداد شکست بزرگی خواهد بود برای آمریکا و متحدانش. چون نه تنها با امضای این قرارداد بین چین و ایران، مقداری از آنچه برای بهستوه آوردن مردم بافته بودند پنبه میشود، بلکه بازار ۸۵ میلیونی ایران را به خاطر تهای خودخواهانه آمریکا از دست خواهند داد.
- در میان شبکههای اجتماعی، دونترین استدلالها را در اینستاگرام میخوانیم. در میان تمام چرندیاتی که آنجا به خورد چشمهای خلقالله میدهند یکی از آنها بیشتر آدم را میآزارد. طرف گفته بود، اگر مجبور شدیم در مدارسمان به بچهها به جای انگلیسی، چینی یاد بدهیم نباید تعجب کرد. به این غربپرستان متوهم باید گفت که اگر از همان سواد نصفه و نیمهای که دارند استفاده کنند و در اینترنت جستجو کنند که زبان چینی در چه تعداد از مدارس بریتانیا تدریس میشود، شاید کمی از این اعتقادشان که دنیا در غرب خلاصه شده، فاصله بگیرند.
باقی موارد را باید گذاشت تا زمانی که متن نهایی قرارداد بیرون آید و بر اساس آن تحلیل و تفسیر نمود.
آمریکا ,هم ,کشور ,قرارداد ,چین ,قراردادی ,این قرارداد ,از آن ,به این ,این کشور ,به خاطر
درباره این سایت