دربارهی کتاب The devil we know: Dealing with the new Iranian superpower (شیطانی که میشناسیم: کنار آمدن با ابرقدرت جدید ایرانی) اثر رابرت بائر (مأمور سابق سیا)
رابرت بائر ماموری است که سالها در کشورهای خاورمیانه حضور داشته است. او دست کم در این کتاب به سفرهای کاری خود به فلسطین، اسرائیل، سوریه، عراق، کردستان عراق، اردن، پاکستان، کشورهای عرب خلیج فارس و ایران اشاره میکند. وی به زبانهای فارسی، عربی، فرانسوی، آلمانی و طبعاً انگلیسی مسلط است. همچنین با زبانهای روسی، تاجیکی و بلوچی آشنایی دارد. نویسنده به واسطهی کار خود بارها با تروریستهای دستگیرشده، خانوادههای آنها، ون شیعه و سنی، نظامیان، شبهنظامیان، مأموران اطلاعاتی و بسیاری افراد دیگر مصاحبه کرده است.
بائر در این کتاب ایران را به عنوان کشوری معرفی میکند که ت ترور را سالها پیش در دهه ۹۰ کنار گذاشته و اکنون وارد دوران عقلانیت شده است. او میگوید ایران به نیکی دریافته با استفاده از تاکتیک شهادتطلبی که از شاخصههای اصلی تشیع است نه تنها میتواند بر دشمنان فعلی خود غلبه کند بلکه امیدی برای مردمان کشورهای اسلامی غالباً عرب باشد که تا به حال هیچ پیروزی مهمی در برابر غرب نداشتهاند. او بر این باور است که اعراب نه با ملیگرایی، نه با بنیادگرایی و نه حتی با اسلام سنی نتوانستهاند و نخواهند توانست کاری از پیش ببرند. تفاوت یک بمبگذار انتحاری شیعه با یک بمبگذار سنی از دید وی، این است که اولی فقط برای کشتن آدمها و انتقام دست به این کار نمیزند و دلیل استراتژیکی برای آن دارد. اما دومی تنها به واسطهی آموزههای سطحی که احتمالاً از امام جماعت مسجد خود شنیده، صرفاً برای قتل عدهای که به زعم وی کافر هستند دست به این کار میزند. بائر دلیل این تفاوت را وجود خاصیت سلسلهمراتبی در ت شیعه و نبودِ آن میان ون سنی میداند.
به باور او، ایران در مسیر امپراتوری خود دیدگاههای تنگنظرانهی مذهبی و قومی را کنار گذاشته و با سنیها هم کنار آمده است. وی این سطح از پیشرفت در تگذاری در یک کشور خاورمیانهای را زنگ خطری برای غرب میداند. همچنین او تقیه را به عنوان ابزاری برای پنهانکاری میداند و میگوید که شما نمیدانید در حزباله لبنان چه میگذرد، چه کسانی فرمانده هستند و چه کسانی تصمیمگیر. بائر این آموزهها را مختص نیروهای ایرانی میداند که به حزبالله آموزش دادهاند و در عوض نیروهای سنی را در این زمینه به حدی ضعیف معرفی میکند که شکستهای پی در پی نیروهای فلسطینی از اسرائیل را به واسطهی همین نقطه ضعف میداند.
بائر بر این باور است که این شاخصهها در کنار اشتباهات راهبردی آمریکا در حمله به عراق و افغانستان باعث شد تا فضا برای تصمیم ایران در تشکیلِ امپراتوریِ جدیدِ پارسی بیش از پیش فراهم گردد. او بر این باور است که عراق، لبنان، سوریه، فلسطین، یمن و بحرین در چنگ ایران هستند و سایر کشورهای این منطقه نیز مسیر مشابهی را خواهند پیمود. وی حتی نفوذ ایران در میان کردها را تا جایی میداند که ایران را اصلیترین حامی پکک قلمداد میکند.
نویسندهی کتاب، میل به تشکیل امپراتوری در میان ایرانیان را امری جاافتاده میداند و معتقد است که این مسأله بین ایرانیان مذهبی و سکولار یکسان است. بائر سدهی ۲۱ را سدهی شیعیان ایرانی میداند که ۱۳۰۰ سال تحت ظلم و ستم سنیها بودهاند و حالا فرصتی برای نجات از چنگ آنها بدست آوردهاند. از سوی دیگر ایرانیانی که کمتر مذهبی هستند هم بهواسطهی ضربات شدیدی که از حملات اعراب مسلمان و سایر ملل خوردهاند، میل شدیدی به بازگشت به شکوه گذشته دارند. این دو نگاه در ایرانیها باعث شده تا هر کدام از آنها، از استاد دانشگاه گرفته تا کشاورز دهاتی چنین آرزویی را در دل بپرورانند. بائر میگوید که غیرممکن است که با یک ایرانی صحبت کنید و وی از تاریخ نگوید؛ برای یک ایرانی، تاریخ همه چیز است.
او آمریکا را ناگزیر از توافق با ایرانیها میداند چون این تنها ایران است که میتواند صلح و ثبات را در منطقه حکمفرما کند. بائر بر این باور است که اعراب خلیج فارس حکومتهای فاسدی هستند که جز بهرخ کشیدن ثروت خود هیچ کار دیگری بلد نیستند و میخواهند تمام مشکلات را با پول حل کنند. پاکستان را کشوری نظامی میداند که هر آن در معرض انفجار است. باقی کشورها هم محلی از اعراب ندارند.
نکتهی جالب وی در مورد اسرائیل است. او معتقد است که در صورت توافق آمریکا با ایرانیها و پایان دادن به تمام مسائل فیمابین، ایرانیها از مواضع خود در رابطه با اسرائیل تا حد زیادی پایین خواهند آمد. ایرانیها حزبالله را به ارتش لبنان ملحق خواهند کرد و در عوض اسرائیل باید قطعنامهی ۲۴۲ سازمان ملل مبنی بر بازگشت اسرائیل به مرزهای ۱۹۶۷ را عملی نماید. همچنین آژانس باید بر فعالیتهای اسرائیل نظارت کامل کند.
به طور کل، وی نئوکانهای واشنگتن را در مسائل خاورمیانه عقبافتاده فرض میکند و آنها را هنوز درگیر کلیشههای جنگ سرد تلقی میکند. بائر ایرانیها را تنها حکومت در خاور میانه میداند که با راهبرد طولانیمدت و پایبندی و صبر زیاد بالاخره به اهداف خود خواهند رسید. وی از این رو ایران را تنها کشوری تلقی میکند که ارزش معامله دارد چون رفتارهایش قابل پیشبینی است و اگر پا روی دمش گذاشته نشود هیچ خطری برای صلح جهانی و نظم مورد نظر غرب نخواهد داشت.
البته در خواندن این کتاب باید همواره به سال نگارش آن که ۲۰۰۸ است توجه داشت. یعنی این کتاب پیش از خروج ارتش آمریکا از عراق، ظهور داعش، انتخاب و توافق برجام نگاشته شده است.
میداند ,بائر ,وی ,میکند ,ایرانیها ,اسرائیل ,است که ,میداند که ,بر این ,این کتاب ,است او
رابرت بائر ماموری است که سالها در کشورهای خاورمیانه حضور داشته است. او دست کم در این کتاب به سفرهای کاری خود به فلسطین، اسرائیل، سوریه، عراق، کردستان عراق، اردن، پاکستان، کشورهای عرب خلیج فارس و ایران اشاره میکند. وی به زبانهای فارسی، عربی، فرانسوی، آلمانی و طبعاً انگلیسی مسلط است. همچنین با زبانهای روسی، تاجیکی و بلوچی آشنایی دارد. نویسنده به واسطهی کار خود بارها با تروریستهای دستگیرشده، خانوادههای آنها، ون شیعه و سنی، نظامیان، شبهنظامیان، مأموران اطلاعاتی و بسیاری افراد دیگر مصاحبه کرده است.
بائر در این کتاب ایران را به عنوان کشوری معرفی میکند که ت ترور را سالها پیش در دهه ۹۰ کنار گذاشته و اکنون وارد دوران عقلانیت شده است. او میگوید ایران به نیکی دریافته با استفاده از تاکتیک شهادتطلبی که از شاخصههای اصلی تشیع است نه تنها میتواند بر دشمنان فعلی خود غلبه کند بلکه امیدی برای مردمان کشورهای اسلامی غالباً عرب باشد که تا به حال هیچ پیروزی مهمی در برابر غرب نداشتهاند. او بر این باور است که اعراب نه با ملیگرایی، نه با بنیادگرایی و نه حتی با اسلام سنی نتوانستهاند و نخواهند توانست کاری از پیش ببرند. تفاوت یک بمبگذار انتحاری شیعه با یک بمبگذار سنی از دید وی، این است که اولی فقط برای کشتن آدمها و انتقام دست به این کار نمیزند و دلیل استراتژیکی برای آن دارد. اما دومی تنها به واسطهی آموزههای سطحی که احتمالاً از امام جماعت مسجد خود شنیده، صرفاً برای قتل عدهای که به زعم وی کافر هستند دست به این کار میزند. بائر دلیل این تفاوت را وجود خاصیت سلسلهمراتبی در ت شیعه و نبودِ آن میان ون سنی میداند.
به باور او، ایران در مسیر امپراتوری خود دیدگاههای تنگنظرانهی مذهبی و قومی را کنار گذاشته و با سنیها هم کنار آمده است. وی این سطح از پیشرفت در تگذاری در یک کشور خاورمیانهای را زنگ خطری برای غرب میداند. همچنین او تقیه را به عنوان ابزاری برای پنهانکاری میداند و میگوید که شما نمیدانید در حزباله لبنان چه میگذرد، چه کسانی فرمانده هستند و چه کسانی تصمیمگیر. بائر این آموزهها را مختص نیروهای ایرانی میداند که به حزبالله آموزش دادهاند و در عوض نیروهای سنی را در این زمینه به حدی ضعیف معرفی میکند که شکستهای پی در پی نیروهای فلسطینی از اسرائیل را به واسطهی همین نقطه ضعف میداند.
بائر بر این باور است که این شاخصهها در کنار اشتباهات راهبردی آمریکا در حمله به عراق و افغانستان باعث شد تا فضا برای تصمیم ایران در تشکیلِ امپراتوریِ جدیدِ پارسی بیش از پیش فراهم گردد. او بر این باور است که عراق، لبنان، سوریه، فلسطین، یمن و بحرین در چنگ ایران هستند و سایر کشورهای این منطقه نیز مسیر مشابهی را خواهند پیمود. وی حتی نفوذ ایران در میان کردها را تا جایی میداند که ایران را اصلیترین حامی پکک قلمداد میکند.
نویسندهی کتاب، میل به تشکیل امپراتوری در میان ایرانیان را امری جاافتاده میداند و معتقد است که این مسأله بین ایرانیان مذهبی و سکولار یکسان است. بائر سدهی ۲۱ را سدهی شیعیان ایرانی میداند که ۱۳۰۰ سال تحت ظلم و ستم سنیها بودهاند و حالا فرصتی برای نجات از چنگ آنها بدست آوردهاند. از سوی دیگر ایرانیانی که کمتر مذهبی هستند هم بهواسطهی ضربات شدیدی که از حملات اعراب مسلمان و سایر ملل خوردهاند، میل شدیدی به بازگشت به شکوه گذشته دارند. این دو نگاه در ایرانیها باعث شده تا هر کدام از آنها، از استاد دانشگاه گرفته تا کشاورز دهاتی چنین آرزویی را در دل بپرورانند. بائر میگوید که غیرممکن است که با یک ایرانی صحبت کنید و وی از تاریخ نگوید؛ برای یک ایرانی، تاریخ همه چیز است.
او آمریکا را ناگزیر از توافق با ایرانیها میداند چون این تنها ایران است که میتواند صلح و ثبات را در منطقه حکمفرما کند. بائر بر این باور است که اعراب خلیج فارس حکومتهای فاسدی هستند که جز بهرخ کشیدن ثروت خود هیچ کار دیگری بلد نیستند و میخواهند تمام مشکلات را با پول حل کنند. پاکستان را کشوری نظامی میداند که هر آن در معرض انفجار است. باقی کشورها هم محلی از اعراب ندارند.
نکتهی جالب وی در مورد اسرائیل است. او معتقد است که در صورت توافق آمریکا با ایرانیها و پایان دادن به تمام مسائل فیمابین، ایرانیها از مواضع خود در رابطه با اسرائیل تا حد زیادی پایین خواهند آمد. ایرانیها حزبالله را به ارتش لبنان ملحق خواهند کرد و در عوض اسرائیل باید قطعنامهی ۲۴۲ سازمان ملل مبنی بر بازگشت اسرائیل به مرزهای ۱۹۶۷ را عملی نماید. همچنین آژانس باید بر فعالیتهای اسرائیل نظارت کامل کند.
به طور کل، وی نئوکانهای واشنگتن را در مسائل خاورمیانه عقبافتاده فرض میکند و آنها را هنوز درگیر کلیشههای جنگ سرد تلقی میکند. بائر ایرانیها را تنها حکومت در خاور میانه میداند که با راهبرد طولانیمدت و پایبندی و صبر زیاد بالاخره به اهداف خود خواهند رسید. وی از این رو ایران را تنها کشوری تلقی میکند که ارزش معامله دارد چون رفتارهایش قابل پیشبینی است و اگر پا روی دمش گذاشته نشود هیچ خطری برای صلح جهانی و نظم مورد نظر غرب نخواهد داشت.
البته در خواندن این کتاب باید همواره به سال نگارش آن که ۲۰۰۸ است توجه داشت. یعنی این کتاب پیش از خروج ارتش آمریکا از عراق، ظهور داعش، انتخاب و توافق برجام نگاشته شده است.
درباره این سایت